به گزارش «نماینده»، نوام چامسکی تحلیلگر و متفکر بینالمللی در گفتوگو با روزنامه مصری الاهرام دیدگاههای فوکویاما در مورد پایان تاریخ را برداشتی اشتباه از دوره جنگ سرد دانست. وی همچنین به اشتباه بودن نظریه تقابل تمدنها که از سوی هانتینگتون ارائه شده بود، اشاره کرد و گفت: لیبرالیسم جدید دستاوردهای بزرگ دموکراسی اجتماعی را از بین برده است.
وی همچنین به اوضاع کنونی سوریه اشاره و تأکید کرد که اوضاع این کشور پیچیدهتر از درگیری بین قدرتهای بزرگ جهانی است. این تحلیلگر مسائل منطقه ابراز داشت که اگر منابع حمایت از داعش از بین نرود، آینده سختتری در انتظار جهان خواهد بود.
چامسکی با اشاره به انتخابات آینده آمریکا ابراز داشت که پیروزی نامزد حزب جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری فاجعه آمیز خواهد بود.
در زیر مشروح کامل این مصاحبه میآید:
سوال: دیدگاه شما نسبت به موضوع فلسطین و صلح پایدار بین اسرائیل با فلسطین و جهان عرب بر اساس ابتکارهای مطرح شده چیست؟
چامسکی: برای رسیدن به راه حل سازش بین اسرائیل و فلسطینیها در آینده نزدیک، دو گزینه واقعگرایانه وجود دارد. اول اینکه موضوع حل و فصل بر اساس تشکیل دو دولت مبتنی بر مرزهای به رسمیت شناخته شده در ابعاد بینالمللی و بر اساس اجماع اکثریت دولتها شکل گیرد. البته ممکن است برخی اصلاحات جزیی و متقابل از خط شلیک (اصطلاح رسمی آمریکاییها که در اوایل دهه 70 قرن گذشته مطرح شد) به وجود آید. راه حل دوم استمرار سیاستهای کنونی اسرائیل در تمامی اراضی اشغالی و رها کردن فلسطینیها در آستانه مرگ در زندان غزه و محلههای غیر قابل زندگی کرانه باختری است. در بلند مدت احتمالهای دیگری نیز مطرح است که من اعتقاد دارم این گزینهها بسیار بهتر خواهد بود، اما راهکار واقعی که امکان رسیدن به آن وجود دارد به صورت مرحلهای است که از گزینه اول آغاز میشود و به نظر من در صورت اصرار آمریکا بر توقف حمایت از اقدامات غیر قانونی اسرائیل در اراضی اشغالی، امکان تحقق آن وجود دارد.
سوال: دیدگاه شما در مورد آینده داعش در سوریه و عراق و سرزمینهای شام چیست؟
چامسکی: گروه دولت اسلامی یک دگردیسی بسیار خطرناک و یک تهدید نه تنها برای عراق و سوریه، بلکه برای همه به شمار میرود. البته امکان فائق آمدن بر این تهدید وجود دارد، اما تا زمانی که موضوع منابع موفقیت و حمایت از این گروه با جدیت مورد برخورد قرار نگیرد، تلاش برای تخریب آن به نتایجی بدتر منتهی خواهد شد.
سوال: آینده سوریه را چگونه میبینید، آیا این درگیریها به درگیری بین قدرتهای بزرگ به ویژه آمریکا و روسیه تبدیل میشود؟
چامسکی: اگر سوریه به سمت روند انتحاری فعلی ادامه مسیر بدهد، تنها امید ضعیف در آن ایجاد آتش بس ولو به صورت محدود با ادامه روند دیپلماتیک از نوعی است که بتوان پیشرفتهای آرام و رو به جلو را محقق کرد. اوضاع بسیار پیچیدهتر از این است که سوریه عرصه درگیری بین قدرتهای بزرگ باشد.
سوال: براساس تجربه شما، آیا تهران به توافق امضا شده با دولتهای بزرگ در زمینه برنامه هستهای خود پایبند است؟
چامسکی:قطعاً رقابتهای داخلی در این زمینه وجود دارد، اما به نظر میرسد به صورت کلی ایران به اجرای توافقنامه پایبند بوده است، اما متأسفانه نمی توان این موضوع را با قطعیت درباره آمریکا گفت. جمهوریخواهان تمامی تلاش خود را برای از بین بردن توافق انجام دادهاند. آنها اگر بتوانند روند تحولات را در دست بگیرند احتمالاً تصمیم به پایان مشارکت آمریکا در این توافق خواهند گرفت. البته ممکن است در صورت اصرار ایران و دیگر کشورها بر مواضع خود، این رویکرد به پایان یافتن توافقنامه منتهی نشود، اما قطعاً چالشها و تهدیدات را افزایش خواهد داد.
سوال: به نظر شما برای آمریکا و تمامی دنیا بهتر است کدام حزب در انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا پیروز شود، جمهوریخواهان یا دموکراتها؟
چامسکی: پیروزی جمهوریخواهان به احتمال فراوان میتواند یک مصیبت باشد. این موضوع دست کم در صورت پایبند بودن کاندیداهای آنها به وعدههای ارائه شده صدق میکند. بهعنوان مثال میتوان به مواضع آنها در قبال دو موضوع اساسی کنونی یعنی بحران زیست محیطی و جنگ اتمی اشاره کرد. آنها در این رابطه حقایق را انکار میکنند و با هر اقدام و تحولی که میتواند امید را در زندگی کریمانه انسان در آینده نزدیک و نه در افق دور دست زنده کند، مخالفت میکنند. آنها به سیاستهایی دعوت میکنند که باعث افزایش تهدیدات شدید و روزافزون میشود. البته این تمام موضوع نیست.
سوال: از زمانی که ساموئل هانتینگتون کتاب مشهور خود با عنوان برخورد تمدنها و جهان را نوشت، نظریهها و اصطلاحات زیادی در مورد گفتگوی تمدنها و فرهنگها مطرح شده است. آیا فرضیه هانتینگتون را با وجود درگیریها و جنگهای کنونی در جهان میتوان درست تصور کرد.
چامسکی: به نظر من این فرضیه ابداً قانع کننده نیست و راه درستی برای تعامل با مشکلات موجود نمی باشد.
سوال: دیدگاه شما در مورد موضوعات مطرح شده در باب پایان پدیده ها نظیر پایان تاریخ، پایان سوسیالیسم، پایان دولتها و غیره چیست؟ آیا در سایه دیدگاههای فرانسیس فوکویاما و دیگران میتوان انتظار موفقیت و پیروزی ایدئولوژی مشخصی را داشت؟ به عبارت دیگر آیا شما دیدگاههای فوکویاما در مورد پیروزی نهایی فلسفه سرمایهداری را تأیید میکنید؟
چامسکی: بیشتر این تحلیل ها کاملاً سطحی و مبتنی بر برداشتهای نادرست از دوره جنگ سرد و حوادث پس از آن است.
سوال: در حالی که بسیاری از مردم پیش بینی میکنند سوسیالیسم بار دیگر احیا شود، آیا لیبرالیسم جدید میتواند قدرت را در دست بگیرد؟ در این زمینه آینده سرمایهداری و سوسیالیسم را چگونه ارزیابی میکنید؟ ... آیا ایدئولوژی جایگزینی وجود دارد؟
چامسکی: این اصطلاحات مملو از ایدئولوژیهای مخدوش است، تا جایی که از مدتها پیش باید کنار گذاشته میشد. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیست را در معنای حقیقی خود کنار گذاشت. دولت آمریکا در گذشته یکی از دولتهایی بود که جوامع سرمایهداری داشت. فرصت برای پرداختن به این موضوع در حال حاضر وجود ندارد، اما به اعتقاد من تصور سنتی از جنگ سرد به عنوان اختلافات ایدئولوژیک کاملاً منحرف کننده است. به نظر من حتی اصطلاحات سنتی نیز برای نظم جدید جهانی مناسب نیست.
سوال: سیاست خارجی آمریکا تحت حاکمیت کدام رویکرد قرار دارد؟ افکار برژینسکی یا مکتب هنری کسینجر؟
چامسکی: هر کدام از این رویکردها در زمان خود نفوذ خود را داشتند، البته آنها هرگز حاکمیت و سیاست خارجی آمریکا را در دست نداشتند. الان این مسائل کنار گذاشته شده است.
سوال: نقش صنایع تسلیحاتی آمریکا در سیاستگذاریهای خارجی واشنگتن را چگونه ارزیابی میکنید؟
چامسکی: این صنایع یکی از چندین ارکانی است که نفوذ گستردهای در سیاستگذاریهای خارجی آمریکا دارند.
سوال: رویکردهای لیبرالیسم اجتماعی و سوسیالیسم دموکراتیک به برخی موفقیتها در دنیا دست پیدا کرده اند، نظر شما چیست؟
چامسکی: سیاستهای دموکراتیک اجتماعی (دولت رفاه) در قرن بیستم دستاوردهای زیادی داشت، اما تحت هجمه لیبرالیسم جدید از بین رفت.
سوال : بعد از بحران مالی جهانی که در سال 2008 و پس از آن آغاز شد، به ویژه پس از فروپاشی طرح و برنامهها و استراتژی با هدف تحقق ثبات نظام مالی و پولی جهان، آیا به نظر شما نیاز مبرمی به تجدید نظر در توافق بریتون وودز وجود ندارد؟
چامسکی: شکی نیست که انتقادات زیادی در مورد مؤسسات بریتون وودز مطرح است. برنامه صندوق بینالمللی پول برای اصلاح ساختارها تقریباً مصیبتبار بوده است، همچنین سیاستهای جدید این مؤسسات برای ادامه برنامه صرفهجوییها نیز ویرانگر است. همچنین نسبت به سیاستهای بانک جهانی نیز انتقادات منطقی زیادی مطرح است. تسلیم بودن این مؤسسات در برابر دولتهای غربی (به ویژه آمریکا) یک اختلال اساسی و محوری است.
نظر شما